سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رایحه (فاطیما)
پنج شنبه 87 دی 26

یادمه روزهای اولی که اسرائیل حمله همه جانبه نظامیش رو سوی مردم غزه آغاز کرد همه داغ کردیم.... خیلیهامون تو گردانهای استشهادی ثبت نام کردیم...... خیلیها گوگل رو ترکونیدم... یه سریمون پای تلویزیون سوگواری میکردیم... یه سری رو سجاده دست به دامن درگاه خدا شدیم... و یه سریمون هم رفتیم تو فرودگاهها تحصن کردیم... بعضیها قلهک فتح کردن... لنگه کفش پرتاب کردن.... و یه سری هم به زبانهای رایج دنیا فریاد میزدند... که ماها توایران داریم از غیرت و غصه منفجر میشیم..... روزها گذشت........ روزها گذشت امروز روز 20 بود یا نوزدهم..... تب تند ما سرد شد.... آمار تلفات اونقدر بالاست که اگه روزی 100 هم بهش اضافه بشه دیگه شکه نمی شیم....... و با سرد شدن این تب ...... دنیا به پا خواست.... نمیدونم..... اختلاف فاز ملل دنیا نسبت به نسل کشی بشر زیادی عقبه... اما بازم خوبه چرتشون پاره شد!!!... و الا با سر تو تشت خون فرو میرفتن.... اما میدونی درد الان کجاست.... بچه مسلمونای ایران سرد شدن.... امروز احساس شرمندگی کردم نسبت به شور اعتراض مردم ایران.... بخصوص استان خودمون... به ویژه شهر خودمون........راهپیمایی های میلیونی روز قدس ما کجاست؟ حرفهای این ملت محدود شده به یک شهر اونم تهران... تازه اونم میدون فلسطین..... راست می گین... فصل امتحانات دانشگاهست... گیرم دانشجوها وقت ندارن... باقی کجان؟ آهان باقی هم ایشالله اگه کارای روزمره رفع و رجو شد... وقت بود... حوصله داشتن.....هزار یک دلیل برای وجود داره که موج اعراض مردم پای تلویزیون... شایدم تو دلشون... شایدم اصلا... برو بابا کی حالشو داره... خود سازمان ملل میدونه چیکار کنه ........ جاش نیست....چه فایده ای داره وقتی مرزهای بسته است؟....... چه فایده ای داره وقتی من نمیتونیم بریم غزه و بجنگیم.... پس بهتر حضورمون اصلا محسوس نباشه!!!!!!!.....  یه سری که میگن باقی میرن... معلوم هست این باقی کجاست؟.... میدونی اصل ماجرا چیه؟؟؟؟؟؟... اصل ماجرا اینه ماها از بچگی یاد گرفتیم واسه امام حسین بگرییم... برای علی اصغرش، برای صبر و غیرت زینبش، برای اکبرش... برای..... تشنگی!!!!.... ماها سیاه به تن میکنیم...... باور میکنید همه این کارها رو مردم کوفه بعد از کربلا انجام دادند..... سوگوار شدند.... بالاخره اشک ریختن بهتر از خون ریختنه... یا به قولی ماها همه پهلونای لب گودیم.... نمیدونم... شاید منم باید مثل خیلیا ساکت بشم..... مثل همه....مثل تموم همشهریام... مثل تموم هم استانی هام که همزبون های مردم غزه اند!...
خدایا... به قدمهای محکم حسین بن علی.... قدمهایمان را در راه خودت استوار کن.... و آنچان ایمان به قلبهایمان نازل کن که از مظلومیت برادر و خواهر دینی ام غیرتمند شده و به پا خیزم!            آمین!