درخت طوبی
«طوبی» مونث «اطیب» یعنی پاکیزه تر و حلالتر. این واژه صفت درختی است از درختان بهشتی که به لحاظ عظمت و داشتن ویژگیهای منحصر بفرد، از درختان مشهور و معروف بهشتی است و روایات زیادی عهده دار توصیف این شجره طیبه هستند.
در احادیث درباره این درخت، اوصافی ملاحظه می شود که باورش برای کسانی که جز با معیارهای دنیوی انس ندارد، مشکل است. اما توضیح یک مقدمه شاید بتواند به این ناباوران کمکی نماید:
انسانها در دنیا دو عمل انجام می دهند: اعمال فردی مانند نماز فرادی، روزه و... اعمال اجتماعی مانند حج، جهاد و شرکت در خدمات عمومی.
کیفر و پاداش اعمال فردی در جهنم و بهشت تابع اعمال شخصی و انحصاری انسان خواهد بود مثلا حورالعین یا فلان غرفه بهشتی و... یک نعمت و پاداش انحصاری است که دیگر مومنان در آن شرکت ندارند اما اعمالی که با مشارکت دیگران انجام داده است کیفر و پاداش آنها نیز در عالم آخرت مشترک خواهد بود. ما، در احادیث درباره اوصاف موجودات جهنمی به وصف مار بسیار عظیمی برخورد می کنیم که نامش «غاشیه» است. این اژدهای عظیم تمام جهنمیان را نیش می زند و می بلعد و... آری، این اژدها چیزی جز تجسم اعمال مشترک مشرکین و منافقین نیست. در بهشت هم این شجره طوبی است که عظمتش تمام بهشت و بهشتیان را فرا گرفته و خانه و غرفه ای نیست که شاخه ای از این درخت در آن نخزیده باشد. این درخت، محصول کار مشترک تمام مومنین است، مومنین که جوهره اصلی اعمالشان ولایت خداوند و رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) بوده است. جالب است که بدانیم که محل اصلی این درخت در بهشت، خانه علی (ع) است و از آنجاست که شاخه های این درخت عظیم به خانه همه شیعیان سر کشیده است و این، بیان کننده این است که ولایت نسبت به مولا امیرالمومنین (ع) یک بعد اجتماعی و اشتراکی دارد که دستاورد آن، درختی است به وسعت خانه های اهل ولایت. میوه های این درخت هم عجیب است: در عین حال که خوردنی است، در همان حال پوشیدنی و تزئینی است.
نمونه ای درباره جنس این درخت:
رسول خدا (ص) فرمود: «حضرت عیسی (ع) از خداوند خواست که درخت طوبی را به او معرفی نماید. خدا به او فرمود: (طوبی) درختی است در بهشت که خودم آن را (با دست رحمت خود) غرس نمودم. این درخت سایه اش تمام بهشت و بهشتیان را می پوشاند. ریشه این درخت از «رضوان» (یکی از اسماء الهی) است. آبش از چمشه «تسنیم» (خوشگواراترین چشمه بهشتی) و خنکی اش، خنکی کافور (و کیف کافور؟)، طعمش ، طعم زنجبیل (و کیف زنجبیل؟)...».